آیه 37 سوره هود
<<36 | آیه 37 سوره هود | 38>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و به ساختن کشتی در حضور و مشاهده ما و به دستور ما مشغول شو و درباره ستمکاران که البته باید غرق شوند دیگر با من سخن مگوی.
و با نظارت ما و [بر اساس] وحی ما کِشتی را بساز، و با من درباره کسانی که ستم کرده اند، سخن مگو که یقیناً آنان غرق شدنی هستند.
«و زير نظر ما و [به] وحى ما كِشتى را بساز، و در باره كسانى كه ستم كردهاند با من سخن مگوى، چرا كه آنان غرق شدنىاند.»
كشتى را زير نظر و الهام ما بساز و در باره اين ستمكاران با من سخن مگوى، كه همه غرقهاند.
و (اکنون) در حضور ما و طبق وحی ما، کشتی بساز! و درباره آنها که ستم کردند شفاعت مکن، که (همه) آنها غرق شدنی هستند!»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
فلك: كشتى. آن در مفرد و جمع به كار مى رود و با قرائن فهميده مى شود.
باعيننا: عين چشم. اعين: چشمها. مراد از «باعيننا» ، مراقبة و حفظ است. جمع آمدن چنان كه الميزان فرموده براى شدت مراقبت مى باشد. وَ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا: كشتى را زير مراقبت و حفظ ما بساز.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا وَ لا تُخاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ «37»
و (اكنون) زير نظر ما و طبق دستور و الهام ما كشتى بساز و دربارهى كسانى كه ستم كردهاند با من سخن مگوى كه آنان غرق شدنى هستند.
پیام ها
1- خداوند ارادهى خود را از طريق اسباب و علل طبيعى محقّق مىسازد و نبايد هميشه منتظر امور غيبى باشيم. «وَ اصْنَعِ الْفُلْكَ»
2- براى اولياى خدا كار كردن عار نيست. «وَ اصْنَعِ الْفُلْكَ»
3- براى نجات مردم سخنرانى و تبليغ كافى نيست، وسيلهى نجات نيز بايد فراهم نمود. «وَ اصْنَعِ الْفُلْكَ»
4- كشتىسازى تاريخى بس طولانى دارد. به نوح خطاب شد: «اصْنَعِ الْفُلْكَ»
5- توجّه به حضور خداوند، به انسان نشاط و دلگرمى مىدهد و او را در برابر ناگوارىها مقاوم مىكند. «وَ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا»
6- ابتكارات و اختراعات صنعتى بشر، از الهامات الهى است. وَ اصْنَعِ ... بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا
7- شفاعت انبيا، دربارهى كافران ستمكار، كارساز نيست. «وَ لا تُخاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا»
8- لجاجت در برابر انبيا ظلم است. «فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا»
9- دعا و شفاعت انبيا، در مقدّرات الهى بىاثر است. وَ لا تُخاطِبْنِي ... إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ
10- ستمگران در معرض گرفتار شدن به عذابهاى دنيوى هستند. «إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 56
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا وَ لا تُخاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ (37)
حق تعالى دعاى او را مستجاب، خطاب شد كمر جهد بربند:
وَ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا: و بساز كشتى را در حالتى كه به كمال حفظ و نگاهدارى ما باشد بدن و نفس تو را از شر كفار. نزد بعضى مراد به عين، ملائكه باشند، يعنى به ديدهبانى ملائكه ما كه ناظر احوال تواند، مددكار تو باشيم.
وَ وَحْيِنا: و همچنين به توسط وحى كردن ما طول و عرض و هيئت و كيفيت ساختن آن را تعليم دهيم. ابن عباس گويد: «2» نوح نمىدانست كشتى را چگونه سازد، وحى آمد آن را مانند سينه مرغ بساز.
وَ لا تُخاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا: و مخاطبه مكن با من در باره آنانكه ستم نمودند و كفر را اختيار كردند، يعنى شفاعت آنها را مخواه در دفع عذاب از ايشان. إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ: بدرستى كه ايشان بزودى غرق شدگانند و حكم به هلاك آنها شده. اين غايت تهديد و توعيد است نسبت به آنان، چنانچه سلطان به وزير خود گويد: ديگر صحبت فلانى را منما كه حكم اعدامش صادر گرديده. «3» نزد بعضى مراد، نهى شفاعت او است در باره زن و پسر او كه جزو هالكين بودند.
«1» بحار الانوار ج 11 ص 326، و كمال الدين ص 133.
«2» تفسير مجمع البيان ج 5 ص 159.
«3» مصدر سابق.
جلد 6 - صفحه 63
در خبر آمده كه نوح عليه السّلام چوب كشتى طلب نمود، فرمان رسيد كه تخم درخت ساج بكار. پس نوح آن را كاشته، مدت بيست سال كه درخت رسيد مطلقا هيچ اولادى از قوم متولد نشد، و اطفال كوچك هم كه بالغ شدند متابعت پدران خود نموده از قبول دعوت ايمان سركشيدند.
على بن ابراهيم قمى از پدر خود از صفوان از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده كه چون حق تعالى اراده فرمود هلاك قوم نوح را، مدت چهل سال ارحام زنان را عقيم گردانيد و هيچ فرزندى از آنها بوجود نيامد. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ أُوحِيَ إِلى نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلاَّ مَنْ قَدْ آمَنَ فَلا تَبْتَئِسْ بِما كانُوا يَفْعَلُونَ (36) وَ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا وَ لا تُخاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ (37) وَ يَصْنَعُ الْفُلْكَ وَ كُلَّما مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَما تَسْخَرُونَ (38) فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ يَأْتِيهِ عَذابٌ يُخْزِيهِ وَ يَحِلُّ عَلَيْهِ عَذابٌ مُقِيمٌ (39)
ترجمه
و وحى شد بنوح كه همانا هرگز ايمان نخواهند آورد از قوم تو مگر كسانيكه بتحقيق ايمان آوردند پس اندوهگين مباش بآنچه بجا ميآورند
و بساز كشتى را بمحافظت ما و وحى ما و مخاطب مكن مرا در باره آنانكه ستم نمودند همانا آنها غرق شدگانند
و ميساخت كشتى را و هرگاه كه ميگذشتند بر او جماعتى از قومش استهزاء ميكردند او را گفت اگر استهزاء ميكنيد ما را همانا ما استهزاء ميكنيم شما را همچنانكه استهزاء ميكنيد
پس زود باشد كه بدانيد آن كسى را
جلد 3 صفحه 78
كه بيايد او را عذابى كه رسوا كند او را و فرود آيد بر او عذاب دائم.
تفسير
در كافى و عياشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه حضرت نوح عليه السّلام نهصد و پنجاه سال در ميان قوم خود درنگ فرمود و در تمام اين مدت آنها را دعوت بدين حق مينمود سرّا و علنا و چون طغيان نمودند گفت يا رب انّى مغلوب فانتصر پس خداوند وحى فرمود به او مفاد اين آيه را و چون او مأيوس از ايمان قوم شد نفرين كرد و اصل ابتئاس افتعال از بؤس بمعنى حزن مقارن با مسكنت است و در اينجا مراد آنستكه محزون مباش مانند مسكين حزين كه چرا ايمان نياوردند و صابر باش بر تكذيب و ايذاء و استهزاء آنها و بساز كشتى را در مرئى و منظر و بمراقبت و محافظت ما يا ملائكهاى كه از جانب ما مراقب اعمال عبادند و ديدهبانان مايند و مقصود استظهار آنحضرت است بعنايات كامله الهيّه نسبت به اتقان و اكمال اين صنعت لذا براى مزيد اهتمام فرموده در برابر چشمهاى ما و بوحى و الهام ما در هر جا و با هر خصوصيّت و كيفيّت كه لازم باشد بايد ساخته شود گفتهاند آنحضرت در بيابانى دور از آب مشغول بساختن كشتى شد و قومش به او ميخنديدند و ميگفتند بعد از پيغمبرى نجّار شدى و در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه حضرت نوح وقتى هسته خرما را كاشت قومش خنديدند و سخريّه كردند و گفتند او فلّاح شده و چون نخل به ثمر رسيد و آنرا بريد و تراشيد گفتند نجّار شد و چون كشتى را ساخت و بر او مرور نمودند خنديدند و گفتند ملّاح شد در بيابان بى آب و گياه و آنحضرت فرمود نوبت استهزاء بما هم ميرسد و مقرّر گرديد كه تمام آنها غرق شوند و حضرت نوح شفاعت از احدى ننمايد چون قضاى الهى حتم شده و جاى سؤال و مخاطبه و گفتگوئى راجع بآنها با خداوند باقى نمانده است و اين دلالت بر كمال مغضوبيّت آنها مينمايد و صيغه يصنع حكايت حال ماضيه است اگر چه بر حسب ظاهر مستقبل است و ظاهرا مراد از سخريّه اهل ايمان آنها را وصول پاداش سخريّه است از جانب خداوند بآنها از فضيحت غرق در دنيا و دوام عذاب در آخرت لذا متعقّب شده بقول حضرت نوح كه بعد از اين ميدانيد و ميشناسيد كسانيرا كه بعذاب دنيا و آخرت گرفتار شدند و بنابراين آيه اخيره مربوط بما قبل است و كلام مستقل نميباشد و ممكن است مستقل باشد و بنابراين مفعول تعلمون حذف شده
جلد 3 صفحه 79
يعنى بعد از اين ميدانيد كدام يك از ما و شما سزاوار به استهزائيم و آيه اخيره جمله خبريّهاى است از حضرت نوح عليه السّلام براى بيان حال آنها و اولى عدم تقدير است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ اصنَعِ الفُلكَ بِأَعيُنِنا وَ وَحيِنا وَ لا تُخاطِبنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُم مُغرَقُونَ (37)
و بساز كشتي را بدستور و نگاه ما و وحي ما و درخواست مكن و از ما در حق كساني که ظلم كردند توقعي نداشته باش محققا تمام آنها ببلاء غرق هلاك ميشوند وَ اصنَعِ الفُلكَ امر فرمود بساختن كشتي و بين مفسرين اختلاف شد در مقدار سعه كشتي لكن در حديث مروي از حضرت صادق عليه السّلام كليني مسندا فرمود
(سمعت ابا جعفر يحدث عطا قال طول سفينة نوح [ع] الف ذراع و مأتي ذراع و عرضها ثمانمائة ذراع و طولها في السماء مأتي ذراع)
و گفتند سه طبقه بوده پائين براي هوام و سباع و و هوش، طبقه وسط براي انعام، و طبقه بالا براي مؤمنين و اخبار در اينکه باب مفصّل است در برهان نقل كرده از وضع اينکه تفسير خارج است بِأَعيُنِنا وَ وَحيِنا و تعبير بجميع در اعين نه براي تعظيم است چنانچه توهّم كردند بلكه براي اينست که امور منتسبه بخداوند دو قسم است يك قسم مختص بذات اقدس او است بدون واسطه و اسباب تعبير بمتكلم وحده فرموده مثل خَلَقتُ بِيَدَيَّ وَ أَنِ اعبُدُونِي إِنِّي أَنَا اللّهُ و امثال اينها، و يك قسم بتوسط ملائكه و اسباب است بمتكلم مع الغير تعبير فرموده مثل إِنّا أَنزَلناهُ إِنّا أَعطَيناكَ أَوحَينا و امثال اينها و در اينکه آيه شريفه هر دو قسم تعبير شده متكلم مع الغير همين جمله بِأَعيُنِنا وَ وَحيِنا پس مراد اعين ملائكه هم هست يعني در تحت نظر ما و بدستور ما و تعليم ما و وحي ما ساختمان كن، و متكلم وحده وَ لا تُخاطِبنِي که دعاء در حق ظالمين باشد و در دعاء توجه بذات مقدس او است و بس فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا که كفار و مشركين باشند زيرا بايد در حق آنها نفرين كرد و طلب هلاكت چنانچه حضرت نوح عرض كرد رَبِّ لا تَذَر عَلَي الأَرضِ مِنَ الكافِرِينَ
جلد 11 - صفحه 49
دَيّاراً نوح آيه 26. إِنَّهُم مُغرَقُونَ جميع آنها بدون استثناء.
اشكال- در ميان قوم اطفال رضيع و صغار بودند بيگناه براي چه آنها هلاك شوند.
جواب اولا در اخبار ما دارد که همين اشكال را مخصوصا خدمت حضرت رضا عليه السّلام عرض كردند فرمود چهل سال عقيم شدند زنها و نسلي از آنها بوجود نيامد و ثانيا اينکه لطف و عنايت بود در حق آنها زيرا اگر هلاك نميشدند اينها بهمان كفر و شرك بودند و بعذاب آخرت معذب ميشدند نظير غلامي که حضرت خضر كشت حَتّي إِذا لَقِيا غُلاماً فَقَتَلَهُ كهف آيه 73، و شاهد بر اينکه دعوي قول حضرت نوح است که عرض كرد رَبِّ لا تَذَر عَلَي الأَرضِ مِنَ الكافِرِينَ دَيّاراً إِنَّكَ إِن تَذَرهُم يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلّا فاجِراً كَفّاراً نوح آيه 26 و 27.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 37)- به هر حال این گروه عصیانگر و لجوج باید مجازات شوند، مجازاتی که جهان را از لوث وجود آنها پاک کند و مؤمنان را برای همیشه از چنگالشان رها سازد.
نخست میفرماید: به نوح فرمان دادیم که «کشتی بساز، در حضور ما و طبق فرمان ما» (وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا وَ وَحْیِنا).
در پایان آیه به نوح هشدار میدهد که از این به بعد «در باره ستمگران شفاعت و تقاضای عفو مکن چرا که آنها (محکوم به عذابند و) مسلما غرق خواهند شد (وَ لا تُخاطِبْنِی فِی الَّذِینَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ).
این جمله به خوبی میفهماند که شفاعت شرائطی دارد که اگر در کسی موجود نباشد پیامبر خدا هم حق شفاعت و تقاضای عفو در مورد او را ندارد.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم